خوبی و توقع...
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 116
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 138
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 149
در هیاهوی روزمرگی
در تنفر غرق میشوم.
دست و پا میزنم
دلم عجب درد دارد.
دفنش میکنم.
تا آرامش یابم.
خوش خیالم.
بی دل
این مسیر از تاریکیست به ظلمات.
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 126
هر آدمی یه موقع وا میده... نه اینکه همه اش محیط هولش میده. خودش دیگه نمیتونه متفاوت بودن تحمل کنه. ایا گناه آخرین سربازی با وجود دیدن فداکاری تمام دوستانش باز شمشیرش رو بنداز پایین قابل بخششه؟
دارم وا میرم ... چیزی که در پس سالها من رو من کرد داره آب میشه. دردی تا مغز استخوان روحم را پاره پاره میکنه.
کاش یکی که قبولش داشتم بهم میگفتم که چشمه؟
درد نابودیه؟ یا درد یک تولد؟
نمیدانم چرا همیشه با خودم در جنگم. جنگی میان خون و آتش. مگر جنگ بی قربانی میشه؟
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 128
باران میبارید
او با ذوق میان باران میدوید
و دستان کوچکش را میگشود.
و قطرات را در کف دستهای مهربانش جمع میکرد.
و بر سرم میان تنگ آب می ریخت.
چقدر زندان بانم دوستداشتنی ومهربان است.
دلتنگ دریایم اما لبخند عجیبش مرا محسور این تنگ میکند.
مجازات ماهی عاشق اینست!
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 152
تیر نگاهش ما را خوش تر است.
سوز وصالش ما را خوش تر است.
در میان برزخ وصل و فراقش، کین عجب
غمزه ی ناز نگاهش ما را خوش تر است.
پیچک مشکین زلفش سالهاست
میکشد در بند، ما را خوش تر است. "م.س"
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 122
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 136
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 123
من به آمار زنده زمین مشکوکم
گرچه پیش تر مرده ام.
ولی هر صبح در جلوی آینه
منتظرم تا قبل به خاک سپردنم.
بیایی و زنده ام کنی.
روبروی آینه هستم ولی هرچه مینگرم تو رو نمیبینم.
اگه روزی
آمدی در آینه و نبودم
بدان کوله بار بسته ام تا بجویمت
با همان کوله بار سفرت
بیا در پی ام
کسی نمیداند شاید در راه مانده ام و مسیر گم کرده.
خوشحال میشوم ببینمت و ببویمت و بگویمت ...
برچسب : نویسنده : mkindsmileg بازدید : 134